برچسب : نویسنده : mezora بازدید : 49
دلم خیلی چیزها میخواست
صدایی که به گوشها برسد
هوایی برای تنفس عشق
داشتن چشمان معشوق
.
.
.
چقدر دلم گرفتهست
جونی برای قلم زدن هم ندارم
چون خودم هم نمیتونم باشم
خسته م...برچسب : نویسنده : mezora بازدید : 32
برچسب : نویسنده : mezora بازدید : 51
برچسب : نویسنده : mezora بازدید : 46
برچسب : نویسنده : mezora بازدید : 55
چقدر فضای اتاق سنگینست
هوایی برای نفس کشیدن هم نمانده
مانند ماههای آخر با هم بودن و بی کسی هایمان..!
عاشقانهها دیگر برایم غریبست
مدت مدیدیست بدین غریبگی مبتلا شدهام
کور سوی مهتاب هم در این ظلمت افاقه نکرده
این فضای تاریک و پر از واهمه
دوباره سردی را دارد بر خود حس میکند...
خسته م...برچسب : نویسنده : mezora بازدید : 100
* رفته بودم خونه عموم، لپ تاپمو درآوردم کار کنم،
پسر عموم زارت اومد برچسب کارتونی زد پشت صفحه مانیتورش!
به قولی خاست از خودش یادگاری بزاره.. منم دلم نیومد برش دارم!
بعدا فکر کردم با خودم گفتم:
خدا کنه ما آدما به این راحتی به هم برچسب نزنیم!
خسته م...برچسب : نویسنده : mezora بازدید : 93
برچسب : نویسنده : mezora بازدید : 82
نمیدونم کجای کارم .. بدجور گیر کردم
خدا بهمون صبر بده ، هر چی میگذره سخت تر میشه
کی فکرشو میکرد .. دلم فریاد میخاد دیگه حتی نایی برای داد هم نیست
زندگی زورکی .. لبخندهای مصنوعی .. این اونی نبود که میخاستم
از همتون خسته م
"زندگی تلخ ترین خواب من است
خسته ام ...
خسته از این خواب بلند"
خسته م...برچسب : نویسنده : mezora بازدید : 85